هرزه کوچولوی ضعیف[p6]
از زبان نویسنده
میتسویا و ا/ت برگشتن خونه و یکی به میتسویا زنگ میزنه
میتسویا:موش موشی؟
اون یارو:کنیچیوا شما تاکاشی میتسویا سان باید باشید درسته؟
میتسویا:بله خودمم
اون یارو: میخواستم بهتون یه پیشنهاد کاری بدم ما به یک طراح لباس و خیاط نیاز داریم و اسپانسرامون شما رو بهمون معرفی کردن من از آمریکا تماس میگیرم اقامت شمارو برای دوسال اینجا اوکی کردیم میاین دیگه؟
میتسویا:بله معلومه که میام حتمااا
اون یارو:خیل خب پس راجب شرح قرارداد و حقوقتون تو آمریکا صحبت میکنیم یه بلیط هم براتون پست کردم 1 ساعت دیگه به دستتون میرسه پرواز برای ساعت ۹ صبحه
میتسویا:چشم خیلی ممنونم
میتسویا:ا/ت میخام یه چیزی بگم
ا/ت:چیشده؟
میتسویا:یه درخواست کار برام اومده از خارج کشور فردا صبح پروازمه
ا/ت:چییی؟ چرا انقد زودددد
میتسویا:دیگه شده کاریش نمیشه کرد
ا/ت:باشه منم میام باهات پس
میتسویا:نه نمیشه فقط برای یه نفر که اونم منم اقامت رو تأیید کردن
اما نگران نباش زود زود بهت زنگ میزنم دلت تنگ نشه برام
ا/ت:ولیییی
میتسویا:ولی نداره دیگه عشقممم لطفا اخم نکن دیگه عه
ا/ت:پس باید بغلم کنیی🥺
میتسویا:چش بیا بغلم خانم کوچولو 😂
ا/ت: باج اومدممممم
از زبان نویسنده
و فردای اون روز
میتسویا:مایکی پس ا/ت و به شما می سپارم
مایکی:خیالت راحت داش
و میتسویا خداحافظی میکنه و میره که به پرواز برسه...
ادامه پارت نمیدونم 😐😂
میتسویا و ا/ت برگشتن خونه و یکی به میتسویا زنگ میزنه
میتسویا:موش موشی؟
اون یارو:کنیچیوا شما تاکاشی میتسویا سان باید باشید درسته؟
میتسویا:بله خودمم
اون یارو: میخواستم بهتون یه پیشنهاد کاری بدم ما به یک طراح لباس و خیاط نیاز داریم و اسپانسرامون شما رو بهمون معرفی کردن من از آمریکا تماس میگیرم اقامت شمارو برای دوسال اینجا اوکی کردیم میاین دیگه؟
میتسویا:بله معلومه که میام حتمااا
اون یارو:خیل خب پس راجب شرح قرارداد و حقوقتون تو آمریکا صحبت میکنیم یه بلیط هم براتون پست کردم 1 ساعت دیگه به دستتون میرسه پرواز برای ساعت ۹ صبحه
میتسویا:چشم خیلی ممنونم
میتسویا:ا/ت میخام یه چیزی بگم
ا/ت:چیشده؟
میتسویا:یه درخواست کار برام اومده از خارج کشور فردا صبح پروازمه
ا/ت:چییی؟ چرا انقد زودددد
میتسویا:دیگه شده کاریش نمیشه کرد
ا/ت:باشه منم میام باهات پس
میتسویا:نه نمیشه فقط برای یه نفر که اونم منم اقامت رو تأیید کردن
اما نگران نباش زود زود بهت زنگ میزنم دلت تنگ نشه برام
ا/ت:ولیییی
میتسویا:ولی نداره دیگه عشقممم لطفا اخم نکن دیگه عه
ا/ت:پس باید بغلم کنیی🥺
میتسویا:چش بیا بغلم خانم کوچولو 😂
ا/ت: باج اومدممممم
از زبان نویسنده
و فردای اون روز
میتسویا:مایکی پس ا/ت و به شما می سپارم
مایکی:خیالت راحت داش
و میتسویا خداحافظی میکنه و میره که به پرواز برسه...
ادامه پارت نمیدونم 😐😂
۴.۸k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.